تمام

نرسیده بود خسته تلفن تو دستش و کلمات نامفهوم رو داشت زمزمه می کرد...کاش لب خوونی یاد داشتم
دیدگاه ها (۱)

ترس

قانون کار

سلام

یزد

از زندگی کردن خیلی خسته شدم دوستم دارم بمیرم کاش جرعت خودکشي...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط